اتیلن دیامین سدیم

اتیلن دیامین سدیم

ادامه مطلب
کلرید استرتریمونیوم

کلرید استرتریمونیوم

ادامه مطلب
چگونه می توانی بگویی

چگونه می توانی بگویی

ادامه مطلب
مبادلات ارتباطی

مبادلات ارتباطی

ادامه مطلب
همسرم می خواست در اطراف بخوابد

همسرم می خواست در اطراف بخوابد

ادامه مطلب
من و شریک زندگی خود

من و شریک زندگی خود

ادامه مطلب
من به دانشگاه به عنوان محقق مهمان

من به دانشگاه به عنوان محقق مهمان

ادامه مطلب
او به تازگی ایمیلی دریافت کرده بود

او به تازگی ایمیلی دریافت کرده بود

ادامه مطلب
کودکی که در معرض الف قرار نمی گیرد

کودکی که در معرض الف قرار نمی گیرد

ادامه مطلب
برای غربالگری امنیتی

برای غربالگری امنیتی

ادامه مطلب

شوخ طبعی در خط امنیتی فرودگاه

اما شما برای جلب توجه نگهبانان امنیت جمعی ما به چیزهای عجیب و غریب نیاز ندارید،
که همه با عباراتی به شما نگاه می کنند که ممکن است توسط اینگمار فیلمبرداری شده باشد
برگمن در یکی از لحظات نه چندان بیهوده اش. چالش پیدا کردن یک جفت
ناخن گیرهایی که امنیتی آنها را مصادره نمی کند، یکی از آنهاست که بیشتر آنها را شکست داده است
مسافران، همانطور که انبوهی در مقابل هر افسر امنیتی شهادت می دهند. (و با این حال می توانید
معمولاً از طریق امنیت بروید و خودتان، از فروشگاه فرودگاه، یک ناخن گیر بخرید
درست مثل همان چیزی که مصادره کردند، که البته شما آن را خواهید گرفت
در راه بازگشت به خانه توسط افراد امنیتی دور می شوند.) دقیقاً همان
برای من دو بار با دئودورانت های خریداری شده در فرودگاه ها اتفاق افتاده است.
اگر این تمام چیزی است که باید در حوزه امنیت بگذرید، خود را خوش شانس بدانید. در همه
انصاف، لازم نیست قهوه ای باشید تا برای توجه ویژه انتخاب شوید،
اگرچه کمک می کند. در تمایل آنها برای اثبات تصادفی بودن تعصبات خود، من نیز چنین کرده ام
دیده شده است که افراد امنیتی مسافران را در رابطه معکوس با احتمال آنها انتخاب می کنند
تروریست بودن - مادربزرگ های مسن راه خود را از طریق امنیت در یک
مثلاً واکر یا یک سناتور سفید مو از ماساچوست. (به طور معمول اینطور است
تشخیص تفاوت بین تد کندی و یک تروریست متعصب دشوار نیست
مایل به کشتار جمعی هستند، اما من حدس می‌زنم که TSA می‌خواست یکدست بودن یا خون‌ریزی آنها را ثابت کند.) و من افرادی را می‌شناسم که
تجربیات بسیار شرم آورتر از من بودند. (شنیده در مورد
تاجر آمریکایی که در مورد ویبراتورش در یک خارجی بازجویی شد
فرودگاه، همانطور که همکارانش تماشا می کردند و خنده می کردند؟ یا مادری که شیر مادر را در بطری برای نوزادش حمل می کند و به او دستور داده شد که شیر مادر را بنوشد تا ثابت کند شیر مادر نیست.
سم کشنده؟ یکی از دوستان به من در مورد پسر جوان معلول خود می گوید که با او پرواز می کند
یک مخزن اکسیژن چگونه بفهمیم که این یک گاز سمی کشنده نیست، TSA می خواست
دانستن - توجه نکردن به این که بچه ای که این مواد را تنفس می کند نمرده است.) من
به عنوان یکی از کتاب‌های خودم، که من بودم، ناباوری رو به افزایش تماشا کردم
حمل به عنوان هدیه، برداشته شد تا بعد از آن در دستگاه مخصوص قرار داده شود
قبلاً امنیت را پشت سر گذاشته بود، تا مطمئن شوم، بدون شک، کلمات من منفجر نمی شوند
اواسط پرواز
هر بار که فکر می‌کنید این فرمول را به دست آورده‌اید، کفش‌های لیز، نه
ناخن گیر یا سایر اشیاء تیز، بدون بطری آب، چیزی که نمی توانید انجام دهید
توضیح دهید یا تحمل کنید که در صف پشت سر شما به عموم مردم توجه نشان داده می شود - برخی
عارضه جدیدی پیش می آید اسکنرهای تمام بدن که در آنها یافت می شود
فرودگاه های آمریکایی هنوز به بقیه نقاط جهان حمله نکرده اند، اما حریم خصوصی است
به وضوح ثانویه به ضرورت ارائه کامل هر مسافر
قادر به آسیب رساندن به هواپیما نیست. به اندازه کافی بد است که باید خود را بیرون بیاورید
لپ‌تاپ، جیب‌هایتان را خالی کنید، کفش‌هایتان را در بیاورید، کمربندتان را باز کنید و ببندید
ژاکت برای تسهیل بازرسی - آنها همچنان از شما می خواهند که بازوهای خود را باز کنید و
پاها و آماده شدن برای نقض شدن. بدتر از آن، شما باید در کل لبخند بزنید
مصیبت چون اگر جرات شکایت داشته باشی، واقعاً به سرت می آیند. آ
شوخ طبعی در خط امنیتی فرودگاه مانند شیر سوئیسی است - آن را روشن کنید، و شما
فورا خود را در آب گرم پیدا کنید. شوخی یا اظهارات نامناسب در مورد
امنیت می‌تواند منجر به دستگیری شما شود، این نشانه‌ها به‌طور بی‌هیجانی به شما هشدار می‌دهند
نکته ها. و تا زمانی که گوانتانامو را نبندند، هیچ شانسی نمی‌کنم…
پس بعدی چیه؟ من نمی دانم. اما این معیاری است برای اینکه چقدر داریم
در دنیای امروز بپذیریم که ما آن صف های طولانی در امنیت را با کمال میل می کنیم
و حتی با صدای بلند از سرزده بودن آن بازرسی ها شکایت نکنید.
متاسفم برای بچه 6 ساله بعدی که باید تنها پرواز کند. بی گناهی با
که من برای اولین بار سفر هوایی را پذیرفتم امروز به سادگی قابل تصور نیست.

شفاف و شفاف باشد

پر کردن شکاف اطلاعاتی کار آسانی نیست. موانع هستند
زیاد. اما واضح است که دسترسی به اطلاعات و ارتباطات باید باشد
جهانی تر و مقرون به صرفه تر شده است. که حق دریافت و انتشار
اطلاعات مندرج در ماده 19 کنوانسیون بین المللی مدنی و
حقوق سیاسی باید به عنوان یک حق اساسی حمایت شود. و آن در هر
یک چارچوب سیاستی باید ایجاد شود که شفاف و شفاف باشد
قابل پیش بینی.
مزایای آینده عصر اطلاعات روشن است. به طور خلاصه، ما
اکنون یک ابزار قدرتمند برای رفع معایب توسعه نیافتگی، از
انزوا، فقر و عدم پاسخگویی سیاسی و سیاسی
آزادی اما این مزایا تنها زمانی آشکار می شوند که ورودی ها و
خروجی‌های بزرگراه اطلاعاتی برای همه باز است، وقتی که باشند
به گونه ای نقشه برداری و علامت گذاری شده است که به همه اجازه می دهد بدانند کجا هستند
نیاز به رفتن، و زمانی که خود جاده برای همه نوع وسایل نقلیه مناسب است، از
SUV ها به تراموا و از ریکشا تا دوچرخه.
استدلال قطعی نهایی ممکن است به خوبی از بازار بیرون بیاید
ارزش گذاری های گیج کننده سایت های رسانه های اجتماعی که بسیار فراتر از درآمد آنهاست
یا سود سهام هر هفته، یکی از شرکت های رسانه های اجتماعی به نظر می رسد ارزش بالایی را به خود جلب کند. ارزش توئیتر بدون سود نزدیک به 40 میلیارد دلار است. وقتی فیس بوک،
فرزند پوستر رسانه‌های اجتماعی، در اوایل سال 2012 عمومی شد و ارزش آن 106 دلار بود
میلیارد. حتی با وجود اینکه بیش از 30 میلیارد دلار از زمان آغاز به کار خود از دست داده است
قیمت فعلی بازار سهام، ارزش فیس بوک هنوز بالاتر از کسب و کارهای دنیای واقعی مانند فورد است (38 میلیارد دلار). اما این هنوز در مقایسه با بادام زمینی است
ارزش گوگل که بیش از 525 میلیارد دلار است. ذهن در کجا غرق می شود
هر دو در سال های آینده خواهند بود.
به عبارت دیگر، در عصر اینترنت، آزادی بیان از طریق
رسانه های اجتماعی اینجا هستند تا بمانند و ما باید با آن زندگی کنیم. خیلی ساده، ما این کار را خواهیم کرد
نمی توان بدون آن زندگی کرد انقلاب اطلاعات قبلاً رخ داده است.
ما اکنون در عصر جامعه اطلاعاتی زندگی می کنیم. وظیفه ما در هند اکنون این است که
آن را بر اساس نیازهای خود و در تصویر خودمان شکل دهیم.
پرواز در حالی که قهوه ای است، و شادی های دیگر فرودگاه
امنیت
از زمانی که چند ماه از شش سالگی ام خجالتی بودم، مکرر مسافر هوایی بودم
تولد، زمانی که والدینم برای اولین بار مرا به مدرسه شبانه روزی دو هواپیما بردند
دور از خانه سوار می شود آن روزهایی که با کمال میل از مهماندار هوایی به
مهماندار هوا به عنوان یک «کودک بدون همراه» مرا نسبت به سختی‌های هوا ناراحت کرد
مسافرت (و بسیار محترمانه برای مهمانداران هوایی). رفتن به خارج از کشور برای تحصیل در نوجوانی،
و پیوستن به سازمان ملل متحد در 22 سالگی، سهولت من با جهان را تایید کرد
پرواز مکرر من ترمینال متوسط ​​فرودگاه را به عنوان یک پناهگاه آشنا دیدم، مانند یک
اتاق نشیمن دوست من در صف ورود به خانه به اندازه کرم نواری در یک هندی احساس راحتی می کردم
روده
اما 11 سپتامبر همه اینها را تغییر داد. البته ما با امنیت فرودگاه زندگی می کردیم
چک قبل از ضربه زدن به مرکز تجارت جهانی. اما 11 سپتامبر، و هر مظنون
تهدید امنیتی هواپیما پس از آن، بررسی های امنیتی را بسیار بیشتر کرده است
سختگیرانه انحراف‌های متنوع، پرشور مشتاق، مشکوک
کنجکاو از کیف خود را باز کنید، آن چوب صدای لرزان را به نقاط ناخوشایند هل داده اند
همه با هم ترکیب شده اند تا پرواز را بسیار کمتر از همیشه سرگرم کنند. مسافران در حال حاضر در فرودگاه ها
به قدری مزمن به نظر برسید که کرکسی که از بالای سرش در حال پرواز است، الف را حس کند
فرصت شغلی.

منطقه دالاس فورث

ساختار کنفرانس Exodus به گونه ای بود که نیازهای خاص شرکت کنندگان در مسیرهای مختلف بررسی می شد. جلسات عمومی افتتاحیه (9 تا 10:30 صبح) و پایانی (7 تا 9:30 بعد از ظهر) با حضور سخنران مشهوری مانند رابرت گانیون، بدون هیچ رویداد متناقضی دیگر در سالن برگزار شد.

در این بین کارگاه‌های صبح و بعد از ظهر برای اعضای گروه‌های خاص ارائه می‌شد. پیشنهادات کارگاهی عمومی و همچنین مواردی برای زنان، مردان، والدین، رهبران و زوج ها وجود داشت. هیچ کس مانع از شرکت مرد در کارگاهی که برای زنان ایجاد شده بود، یا زن را از شرکت در کارگاهی برای مردان منع نکرد، اما شرکت کنندگان در کارگاه هایی که من در آن حضور داشتم، از نظر جنسیت تفکیک شدند.

تعداد مردان در کنفرانس Exodus با دو نفر و اغلب سه به یک در هر کارگاه و جلسه عمومی که من در آن شرکت کردم به جز کارگاه لزبین ها بیشتر بودند. دی معتقد است این به این دلیل است که گروه‌های همجنس‌گرای سابق به مسیحیان محافظه‌کاری خدمت می‌کنند که اجتماعی شده‌اند تا زنان را «کم‌تر از مردان» ببینند.

او ادامه داد: «آنها واقعاً اهمیتی نمی‌دهند که زن‌ها تغییر کنند، و آن‌طور که دنبال مردان هستند، به دنبال زنان نیستند.» من تقریباً 40 نفر را در کارگاه لزبین ها شمردم که دو نفر از آنها مرد بودند. 25 D'Ann Davis، یکی از کارکنان وزارتخانه های امید زنده در منطقه دالاس-فورث کارگاه "درک لزبینیسم" را رهبری کرد.

D’Ann یک زن سفیدپوست جذاب و سالم که به نظر می رسید در اوایل سی سالگی خود باشد، برگه ای با عنوان "درک توسعه جنسیتی" به شرکت کنندگان داد. مقیاس کینزی که گرایش جنسی را در یک پیوستار از 0 تا 6 نشان می‌دهد، با 0 که دگرجنس‌گرا و 6 همجنس‌گرا است، با جسارت از عنوان جزوه پیروی می‌کند. 

<< «مستقیم رفتن» داآن را با گفتن واضح این نکته آغاز کرد که لزبینیسم پیچیده تر از همجنس گرایی مردان همجنس گرا است. او توضیح داد که این به این دلیل است که مردان از خاک ساخته شده اند، اما زنان از یک انسان (یک مرجع کتاب مقدس از پیدایش). بر این اساس، زنان به شکل های بیشتری نسبت به مردان ظاهر می شوند. زنان پرورش دهنده، پاسخگو، حساس، آسیب پذیر و حساس هستند. تمایلات جنسی ما روان تر است. زنان احساساتی هستند و دوست دارند از نظر عاطفی ارتباط برقرار کنند.

و در تمام این پیوند عاطفی و پیوند، گاهی اوقات زنان عاطفه افلاطونی را با عاطفه جنسی اشتباه می گیرند. این امر مخصوصاً اگر پدران ما دور از هم باشند یا بدرفتار باشند، صادق است. D’Ann توضیح داد که خداوند به مردان قدرت و اختیاری داده است که به زنان داده نشده است. داآن گفت: «آدام در نهایت نام حیوانات را گذاشت، بنابراین کلمات مردان معنای خاصی دارند. دختران با کلماتی که پدرانشان به آنها می گویند زندگی می کنند. باباها باید به دخترها بگویند که زیبا هستند.

زیرا زنان ذاتی میل به شنیدن این حرف ها دارند. او نتیجه گرفت که نیروی محرکه زنان برای «تأیید، توجه و محبت» است. از نظر روان‌شناختی، Exodus می‌فهمد و به دنبال درمان همجنس‌گرایی با درمان ترمیمی یا تبدیلی است. درمان ترمیمی از یک مدل روانکاوانه استفاده می کند که جذابیت همجنس گرا را به عنوان پیامد رشد جنسیتی متوقف شده در دوران کودکی توضیح می دهد. به طور خاص، یک کودک در شناسایی کافی با والدین همجنس خود شکست می خورد.

با استفاده از این مدل ترمیمی روانشناختی دوران کودکی و نوجوانی و ارجاع مختصر به نظریه دلبستگی، D'Ann توضیح داد که همه افراد در محدوده سنی 0-3 به مادر خود نیاز دارند.27 کسانی که در این مرحله از والدین با کیفیتی برخوردار نیستند، از شکستگی مادر خود رنج می برند.

او ادامه داد که معمولاً لزبین‌ها بین سنین 4 تا 10 سالگی که کودک «عادی» با یک همجنس همجنس پیوند برقرار می‌کند، خط صافی دارند. در مورد دخترها، زمانی است که یکی بهترین دوست دختر دارد و فکر می‌کند پسرها «خوشگل» هستند. دختری که در این سن به یک رابطه قوی همجنس دست نمی یابد در مورد آن کنجکاو خواهد شد.

این رازی خواهد بود که او می خواهد از طریق روابط عاشقانه با زنان دیگر آن را حل کند. دآن توضیح داد: «خدا ما را آفرید تا در مورد چیزهایی که نمی‌دانیم کنجکاو باشیم و به سمت افرادی که مرموز هستند جذب شویم» و یک لزبین به سادگی تلاش می‌کند تا نیازهای مشروع را از راه‌های نامشروع برآورده کند.

D’Ann به دو مدل خانواده ترمیمی - کلاسیک و معاصر - اشاره کرد تا توضیح دهد که چرا دختر جوان در محدوده سنی 4 تا 10 سال با همجنس خود ارتباط برقرار نمی کند. در مدل کلاسیک، یک دختر، مانند کریستین اسنرینگر برای مثال، با پدری بدسرپرست و مادری منفعل بزرگ می‌شود که از او جدا می‌شود. او زنانگی مادرش را با ضعف مرتبط می‌داند و با قدرتی که در مردانگی سمی پدرش به نمایش گذاشته می‌شود، شناسایی می‌کند تا قربانی نشود. این پدران بدسرپرست با این رفتار خود شکستگی خود را حل می کنند.

داآن اذعان کرد: «اما روزگار تغییر کرده است.» چندی پیش، بیشتر لزبین ها در این مدل کلاسیک قرار می گرفتند. با تغییر جنسیت "مستقیم" >> 135 نقش، یک مدل جدید از ریشه های لزبینیسم - مادر زورگو و پدر منفعل - ممکن است دختر جوان را از شناسایی جنسی مناسب باز دارد. علاوه بر این، خانه‌های مطلقه و تک‌والدی نمی‌توانند روابط مناسب والدین و فرزندی را فراهم کنند.

من واقعا معتقدم که خدا می خواهد در این هفته

چمبرز، سخنران مؤثری که از مکث های حامله بین جملات نمی ترسید، سپس مستقیماً به انگ و ظلم و ستمی که احتمالاً بسیاری از حضار از آن رنج می بردند، پرداخت و این پیام رضایت بخش عاطفی را ارائه داد که همجنس گرایی انگ انگ آنها را تعریف نمی کند: سیسی، دگرباشان، پسر مامان، قل. . اون حرفا تو نیستی هرچه که به شما برچسب زده اند، چه توسط شخص دیگری باشد یا توسط خودتان - کالاهای آسیب دیده، استفاده شده، سوء استفاده شده، بی ارزش - و من فقط به نام هایی فکر می کنم که به من چسبانده شده است.

خدا هرگز شما را صدا نمی کند. هر یک از آن نام ها، همیشه هویت شما هرگز در هیچ جای دیگری جز در مسیح یافت نمی شود. . . من یک خلقت جدید هستم. من یک کشتی مقدس هستم. در مورد شما چطور؟ خدا تو را چه می نامد؟ او برخی از شما را "دختر زیبا" صدا می کند.

چمبرز مصائب متحمل شده توسط شرکت کنندگان را تایید کرد و آزاری را که ممکن است تجربه کرده باشند به عنوان نتیجه ضعف انسانی و نه بازتابی از احساسات خدا در نظر گرفت. سرانجام، چمبرز به قلب معمایی که هر یک از شرکت کنندگان با آن دست و پنجه نرم می کردند- وسوسه ها- روی آورد.

او به طور مؤثر از داستان خود به عنوان الگو استفاده کرد: در آن روزهایی که من با مشکل مواجه هستم و 19 سال از آن گذشته است، هنوز هم مشکل دارم، نزد خداوند می روم و می گویم: «به من بگو که من کی هستم. چون این افراد می گویند من چیز دیگری هستم.

احساسات امروز من به من می گوید که من چیزی هستم 132 << «مستقیم رفتن» دیگر. به من یادآوری کن که من کی هستم.» او هر بار با خوشحالی می گوید: «تو پسر من هستی و من تو را دوست دارم و به تو افتخار می کنم. خیلی خوشحالم که شما را انتخاب کردم تو مورد علاقه من هستی." این چیزی است که او در مورد شما نیز می گوید. . . .

ما به خدای شگفت انگیزی خدمت می کنیم. او قرار نیست شما را محکوم کند. او می خواهد شما را دوست داشته باشد. اگر به او اعتماد کنید تغییر اتفاق خواهد افتاد. من نمی توانم به شما بگویم که این تغییر در زندگی شما چگونه خواهد بود. من نمی توانم به شما بگویم که آیا مانند من همسر یا فرزندانی خواهید داشت. این ممکن است معجزه شما نباشد. معجزه شما ممکن است شگفت‌انگیزترین زندگی مجردی را تحت یک هویت جدید داشته باشید.

را شفا می دهد من واقعاً معتقدم که خدا می خواهد در این هفته کارهای غیرممکنی انجام دهد. لحن گرم و محبت آمیزی که چمبرز و بسیاری دیگر از رهبران Exodus اتخاذ کردند، بر خلاف پیام دقیق و یا کم بیان آنها، از نظر شناختی برای من گمراه کننده بود.

با گوش دادن به DVD ضبط شده چمبرز، رونویسی آن برای این فصل، احساس کردم که از نظر عاطفی دستکاری شده‌ام، و هیچ اعتقاد مذهبی مشترکی با گوینده نداشتم. برای شخصی که هویت محافظه‌کار مسیحی برای او مهم است، پیام احتمالاً تأثیر قوی‌تری خواهد داشت، همانطور که مشارکت 15 ساله دونالد در وزارتخانه‌های همجنس‌گرایان سابق نشان می‌دهد.

پیام ساده و خاطره انگیز چمبرز مبنی بر اینکه "خدا شما را دوست دارد و تنها چیزی که باید نگران آن باشید رضایت خداست" از نظر روانی و احساسی متقاعد کننده بود. من که خودم یک جوینده روحانی بودم، تأثیر آن را احساس کردم: این ایده که یک موجود بزرگ برای من برنامه ای عالی دارد اگر فقط به او اجازه دهم کنترل را در دست بگیرد.

با این حال، نکته‌ای که به طرز شگفت‌انگیزی در دریای زبان غنایی فراموش می‌کردم، این بود که در طرح کامل خدا جایی برای عشق همجنس‌گرایان وجود ندارد. ورود به بهشت، عضویت در میان پیروان مسیح به این بستگی دارد که اگر نگوییم خود را از تمام جذابیت های همجنس خلاص می کند - که حتی چمبرز آن را به عنوان "غیر ممکن" توصیف می کند - حداقل هرگز بر اساس آنها عمل نمی کند.

بنابراین، در زیر نگرش‌های گرم و کمک‌کننده رهبران Exodus این انتظار وجود دارد که افرادی که نمی‌توانند خود را از تمایلات همجنس‌گرایانه رها کنند، نباید رابطه جنسی داشته باشند. چمبرز سخنرانی اصلی خود را با بالا بردن چشمگیر یک کتاب مقدس چرمی بزرگ به پایان رساند و این جمله را گفت: ما در Exodus همه پاسخ ها را نداریم. ما فقط یک جواب داریم. در دنیایی که نوید حقیقت را در هر گوشه ای می دهد، روشنگری به هر کجا که بچرخید پیدا می شود، تنها یک مکان وجود دارد که می توانید آن را پیدا کنید.

این دقیقاً اینجا در کلام خداست، و من هیچ چیز دیگری جز این وجود ندارد که درست باشد. درمان ممکن است برای شما مفید باشد. گروه‌های پشتیبانی ممکن است کمک کنند، اما اعتماد به ناجی، اعتماد به اینکه کلام او صادق است تنها چیزی است که می‌توانید روی آن حساب کنید. شما هرگز از این موضوع ناامید نخواهید شد. «مستقیم رفتن» >> 133 در جهانی پر هرج و مرج، تکه تکه و پست مدرن، مسیحیان محافظه کار از کتاب مقدس به عنوان بستر، ابزار، نقشه و کتاب قوانین استفاده می کنند.

همانطور که روایت هلن از افکار خودکشی، حملات پانیک و افسردگی نشان می دهد، مسیحی محافظه کار تجربه جذابیت های همجنس گرا ممکن است با یک واقعیت بسیار پراکنده مذاکره کند. در این نبرد با وسوسه و سردرگمی، Exodus از خطای کتاب مقدس و ایمان به خدا حمایت می کند.

با دیدن آنها در یک کاسه گرد و غبار زندگی می کنند

چمبرز پس از روی صحنه آمدن به سرعت به اقدامات معترضان در بیرون پرداخت که شعارهای آنها در داخل سالن به سختی قابل شنیدن بود. چمبرز به ما اطمینان داد که «هیچ‌وقت کسی بر روی زمین وجود نخواهد داشت که بتواند کاری را که عیسی می‌تواند برای شما انجام دهد». وی ادامه داد: گوش کنید بیرون چه خبر است.

آنها این را نمی دانند. و این باعث نمی شود که من از آنها متنفر باشم. باعث می شود از خدا بخواهم در زندگی آنها دخالت کند. این افراد دشمن نیستند. آنها دشمن Exodus نیستند. آنها دشمن کلیسا نیستند. آنها دشمن خدا نیستند. آنها از آنچه خدا آنها را آفریده غایب هستند.

و منظورم دگرجنسگرایی و خروج نیست. آنها از جامعه مؤمنان جایی که به آن تعلق دارند غایب هستند. به این ترتیب، چمبرز معترضان و فعالان همجنس‌گرا را به‌عنوان مردمی برای ترحم توصیف کرد: همانطور که به آنها فکر می‌کنم، تصویری که به ذهنم می‌رسد مربوط به آن نوزادان گرسنه، گرسنه و شکم بادکنکی در آفریقا است و چشمان شما اشک می‌ریزد.

با دیدن آنها در یک کاسه گرد و غبار زندگی می کنند و فکر می کنی، "مطمئنا، من روزی 18 سنت می دهم." تشبیه چمبرز که تظاهرکنندگان را با نوزادان گرسنه در آفریقا مقایسه می‌کند، من را آزار می‌دهد، زیرا فعالان دگرباشان جنسی را نه تنها به‌عنوان فاقد تغذیه معنوی شدید.

بلکه از تصاویر نژادپرستانه و استعماری نیز ترسیم می‌کند. او توضیح داد که این "فعالان همجنسگرای سرسخت" برای تنها چیزی که می تواند آنها را نجات دهد گرسنه هستند: عشق عیسی مسیح. در Exodus، برچسب «فعال» را می‌توان برای هر کسی که سبک زندگی آشکارا همجنس‌گرا را دنبال می‌کند اطلاق کرد و سعی نمی‌کند خود را از همجنس‌گرایی رها کند.18 به این ترتیب، می‌تواند به همان اندازه مادران لزبین را توصیف کند که بیش از حد مشغول هستند و حتی نمی‌توانند در رژه غرور همجنس‌گرایان شرکت کنند. << «مستقیم رفتن» مدیر یک سازمان حقوق همجنس گرایان به یک گروه معترض حقوق همجنس گرایان در کنفرانس Exodus. سپس چمبرز پیام خود را ملایم کرد.

او توضیح داد که فعالان خشمگین بودند و دلیلی برای عصبانیت داشتند زیرا «کلیسا آن را درست نگرفته است». با حذف مردان و همجنس‌بازان از بدن مسیح، کلیسا مهارت‌ها و منابع ارزشمندی را از دست داده است. او از جمعیت خواست تا با معترضان صحبت کنند و به آنها بگویند که خدا آنها را دوست دارد.

چمبرز سپس در مورد هدف کنفرانس گفت: هدف از این کنفرانس، هدف Exodus این نیست که همجنس گرایان را مستقیماً نشان دهد. برای آمدن روی پیشانی خود مهری با کلمه "دگرجنسگرا" نخواهید داشت. خدا می خواهد کاری بسیار بزرگتر انجام دهد. نقطه مقابل همجنس گرایی، دگرجنس گرایی نیست، تقدس است.

چمبرز توضیح داد که کار او با Exodus کمک به مردم برای نزدیک‌تر شدن به خدا است، نه تغییر آنها - این کاری است که فقط روح‌القدس می‌تواند انجام دهد. وی ادامه داد: وقتی سفرم را برای همجنس گرایی آغاز کردم، به اشتباه، احتمالاً مانند بسیاری از شما، فکر کردم که هدف من دگرجنس گرایی است.

و خدا در طول سفر من را گرفت و گفت: "این برنامه من برای زندگی شما نیست. این بزرگترین هدف من برای شما نیست - رک بودن - زیرا افراد مستقیم هم به جهنم می روند، درست است؟ چمبرز با این نظر که «افراد مستقیم هم به جهنم می‌روند»، تلاش کرد زمین بازی را برای شرکت‌کنندگان یکسان کند.

خدا دگرجنس‌گرایان را بیشتر از آنهایی که جذابیت‌های همجنس‌گرا را تجربه می‌کنند دوست ندارد. زیربنای این روایت گناه/سقوط الهیات مسیحی است که می گوید همه نوع بشر با گناه مبارزه می کند، جهنم را به خطر می اندازد، و از تقدس بیشتری بهره می برد. Exodus گناه همجنس گرایی را از "بدترین گناه قابل تصور" مانند بسیاری از همجنس گرایان کمربند کتاب مقدس که من با آنها در کلیساهایشان شنیده بودم، به یکی از بسیاری از گناهان جزئی، مانند غیبت یا دروغ گفتن، که هر از گاهی مقصر آن هستند، تبدیل می کند.

میشل ولکومیر، جامعه‌شناس، در مطالعه‌اش بر روی مردان مسیحی همجنس‌گرای سابق، به نقل از یکی از رهبران گروه همجنس‌گرایان سابق، گفت: «اولین قدم در شفا، عادی‌سازی همجنس‌گرایی است، تا مردان متوجه شوند که گناهی بدتر از یک دروغ سفید نیست. . من همیشه به آنها [گروه] می گویم که مردان اهمیت جنسیت در کتاب مقدس را تحریف کرده اند.

این به آنها امید می دهد و به آنها اجازه می دهد زندگی خود را تجدید نظر کنند.»20 به نظر می رسید که حضار در طول صحبت چمبرز آرام شده بودند، اضطراب کاهش یافت. به نظر می‌رسید که مردم راحت‌تر روی صندلی‌های خود می‌نشینند. سازمان دهندگان کنفرانس "مستقیم رفتن" >> 131 به تلاش های قهرمانانه بالقوه خود برای حضور در کنفرانس اذعان داشتند. حالا آنها می توانستند آرامش داشته باشند و بگذارند خدا نقش خودش را انجام دهد.

آن‌ها حتی می‌توانستند سعی کنند سرگرم شوند، در حالی که «شما در حال کنده شدن بود». و چیزی سرگرم کننده و گیج کننده در مورد این رویداد وجود داشت. در Exodus، آن‌ها نیازی نداشتند که همجنس‌گرا، یا شاید همجنس‌گرا، یا تلاش می‌کردند که همجنس‌گرا نباشند، پنهان کنند.

هیچ کس - نه اعضای خانواده مسیحی محافظه کار آنها یا دوستان همجنس گرا - اجازه نداشتند به آنها سختی بدهند. مردان می‌توانستند روسری‌های قومیتی بپوشند و کفش‌های آندروژن بپوشند (که من مشاهده کردم) و هیچ کس از آنها انتقاد نمی‌کرد.

زیرا حضور آنها به طور همزمان نشان می‌داد که آنها با جذابیت‌های همجنس‌گرا دست و پنجه نرم می‌کردند، اما می‌دانستند که این کار اشتباه است و روی آن کار می‌کنند. آنها نیازی به پنهان کردن «همجنس‌بازی» نداشتند. در این لحظه خاص، کمد سمی نامربوط بود و چیزی در آن آزادکننده بود.

آلن چمبرز

هلن به یاد می آورد که آنها در طول کنفرانس Exodus یک عاشقانه مخفیانه انجام دادند و مخفیانه دور شدند تا پنهان شوند و بوسیدند. از او پرسیدم آیا متوجه رفتارهای مشابه دیگران شده است یا خیر و او پاسخ داد: اوه خدا، بله. من در واقع چیزی ندیدم، زیرا آنها بیش از حد باهوش هستند.

چون اخراج میشی و هرچیزی. بنابراین من در واقع شاهد چیزی نبودم، اما انگار می دانستم. به یاد دارم که کارگردان ما بعداً در اواخر کنفرانس گفت: «Exodus واقعاً باید به این موضوع رسیدگی کند.» اما من در این مرحله پاک نشده بودم، او نمی دانست که من و لزلی در طول کنفرانس پنهان شده بودیم و دور هم جمع می شدیم.

او فقط در مورد این صحبت می کرد که چگونه دید که این یک مشکل است و Exodus باید راهی پیدا کند تا بتواند این کنفرانس ها را برگزار کند و آن را کنترل کند. برندی که در زمان شرکت در وزارتخانه‌های همجنس‌گرایان سابق به پنج کنفرانس بین‌المللی Exodus رفت، همین پدیده را مشاهده کرد: در کنفرانس‌های همجنس‌گرایان سابق، افراد زیادی با هم دوست می‌شوند، اما برخی از مردم از آنجا عاشق می‌شوند. که واقعا دیوانه کننده است.

در واقع، مردی که من می شناسم تصمیم گرفته است که آشکارا همجنس گرا زندگی کند. اما هر کنفرانسی که می رفت، هر شب با هم اتاقی اش می خوابید. و قراردادی را امضا می کنید که رابطه جنسی نخواهید داشت. و مطمئنم اگر فرصت پیش می آمد، با کسی آنجا می خوابیدم.

و این وحشتناک است زیرا شما این توافق نامه را امضا می کنید که من در مسیر مستقیم و باریک خواهم بود. اما من فکر می کنم بسیاری از مردم تنها هستند. آنها فقط می خواهند کسی آنها را دوست داشته باشد.

برای محدود کردن چنین ارتباطات ممنوعه، رهبران Exodus سعی می‌کنند با تصمیم‌گیری در مورد اینکه چه کسی مجاز است با هم اتاق شود و تعیین کنند که چه کسی مناسب است برای دعا کردن، ارتباط شرکت‌کنندگان را با یکدیگر مدیریت کنند.

پس از دستورات اسنرینگر در مورد اینکه چه کسی برای نماز به چه کسی برود، با تصورات محافل دعایی که به عیاشی همجنس‌گرایان تبدیل می‌شوند، اگر همجنس‌گرای ناآگاه با مبارزه با کسی که در تیم نماز نیست و در مغز من می‌رقصد دعا کند، آلن چمبرز را معرفی کرد. آلن چمبرز، سفیدپوست، میانسال، سخنران عمومی پویا، مهمان و مفسر مکرر در رسانه ها، و رئیس Exodus International از سال 2001، برچسب ها را دوست ندارد. چمبرز در سخنرانی افتتاحیه گفت: «من را با کاری که قبلا انجام می‌دادم تعریف نکنید.

طوری از من تعریف نکن که خدا هرگز نمی خواهد من را تعریف کند. من یک همجنس گرا یا همجنس گرا سابق نیستم. من نه دختر بچه‌ای هستم، نه یک جفت، نه یک پسر عجیب و غریب، نه یک پسر مامان. من یک مرد همجنس گرا نیستم. من فرزند حق تعالی هستم. من عدالت مسیح هستم.» چمبرز شخصیتی بحث برانگیز است.

او سازمانی را رهبری می‌کند که اکثر مسیحیان محافظه‌کار را حداقل، ناخوشایند و دگرباشان جنسی را خشمگین می‌کند. بعلاوه، چمبرز، مانند اسنرینگر، به وضوح مفهوم هویت را در نوسانی تجسم و ترویج می‌کند، و از این راه، هر دو نمونه‌های عالی از نظریه دگرباش هستند، همانطور که وزارتخانه‌های همجنس‌گرایان سابق به طور کلی. طبق تعریف، هر چیزی که با امر عادی، مشروع و غالب در تضاد باشد. هیچ چیز خاصی وجود ندارد که لزوماً به آن اشاره کند.

این یک هویت بدون ذات است. پس «دگرباش» نه یک مثبت بودن، بلکه یک موقعیت را در برابر هنجاری مرزبندی می‌کند.»13، آدام آیزایا گرین، جامعه‌شناس مشاهده می‌کند که نظریه کوئیر در برابر طبیعی‌شدن هر هویتی مقاومت می‌کند و «شکاف‌های «دگرباش» را در نمای هترونهنجار آشکار می‌کند.

پروفسور انگلیسی و محقق دگرباش، Annamarie Jagose می نویسد که کوئیر مقوله ای است که در حال شکل گیری است. Jagose توضیح می دهد، "عدم تعین، کشش آن، یکی از ویژگی های تشکیل دهنده آن است." تانیا ارزن در کتاب خود مستقیما به عیسی: تبدیل جنسی و مسیحی در جنبش ExGay اشاره می کند، "اگرچه اهداف سیاسی جنبش همجنس بازان و کنشگران دگرباش کاملاً متمایز هستند، با پذیرش این موضوع که رفتار و میل یک فرد لزوماً با هویت یا هویت مذهبی همجنسگرای سابق آنها مطابقت ندارد.

مردان و زنان همجنسگرای سابق هنگامی که تحت تغییر شکل دگرباش قرار می گیرند، مفهوم عجیبی از جنسیت را به نمایش می گذارند.»16 لین. گربر در مقاله‌اش با عنوان «مخالف همجنس‌گرایان: طبیعت، خلقت و آزمایش‌های عجیب همجنس‌گرایان سابق» موافق است.

گربر می‌نویسد: «در ایجاد این فاصله بین رد و پذیرش همجنس‌گرایی، آنها از استراتژی‌های گفتمانی و فرهنگی استفاده می‌کنند که شبیه عدم تعین جنسیتی و بازی جنسیتی است که توسط نظریه‌پردازان دگرباش تجلیل می‌شود - که اهداف اجتماعی-سیاسی بسیار متفاوتی دارند.»17 در ارائه فیزیکی او. چمبرز، مانند اسنرینگر، فضا را «دگرگون» کرد، اما چمبرز همچنین از زبانی استفاده کرد که به صراحت ایده هر هویت ثابتی را بی‌ثبات کرد.

او مکرراً از حضار خواست تا درباره «مستقیم رفتن» >> 129 دو سؤال زیر را تأمل کنند: «شما کی هستید و چرا اینجا هستید؟» عجیب و غریب قابل مشاهده کریستین اسنرینگر و آلن چمبرز که کنفرانس بین المللی Exodus را افتتاح کردند، لحن اغوا کننده خاصی را برای جلسات ایجاد کرد که، حدس می زدم، ممکن است باعث ایجاد امید در شرکت کنندگان شود، شاید این امر باعث شود.

در طول کنفرانس با آنها مواجه شدم

لیزا، با اخلاق ملایم و بردبار در بیشتر مواقع، در حالی که موسیقی مداحی به مدت 45 دقیقه طول می‌کشید، عملاً با عصبانیت تف می‌کرد. بعد از "Going Straight" >> 125 رانندگی طولانی خسته شده بودم، موسیقی مرا به حالت خلسه فرو برد.

وقتی رهبر گروه، گیتار در دست، عرق روی پیشانی‌اش، که از اجرای خودش برانگیخته شده بود، با جمعیت صحبت کرد، ناگهان از بی‌حالی‌ام بیدار شدم: «وقتی به شما نگاه می‌کنم، یک دسته آدم شکسته را نمی‌بینم.

من پسران و دختران مسیح را می بینم!» این قبل از اینکه بفهمم موضوع «شکستگی» در ادبیات همجنس‌بازان سابق و به‌طور کلی‌تر در مسیحیت محافظه‌کار تا چه اندازه محوری است.9 همانطور که جاشوا قبلا توضیح داد، «شکستگی» یک «کلمه رمزی» مسیحی است که در ارجاع به یک مورد استفاده می‌شود.

انواع گناهان، ضعف ها، جراحت ها و مشکلات (به فصل 3 مراجعه کنید). «شکستگی» که سخاوتمندانه اعمال می‌شود طیفی از رفتارهای مخرب را پوشش می‌دهد - الکلیسم، رفتار توهین‌آمیز، فرزندپروری از راه دور، اعتیاد به پورنوگرافی، همجنس‌گرایی، حتی خودخواهی - که به طور بالقوه توسط دگرجنس‌گرایان و همجنس‌گرایان انجام می‌شود. افراد حاضر از نظر سنی از اواخر نوجوانی تا افراد 60 و 70 ساله بودند.

اکثرا سفید بودند. کنفرانس‌های خروج نه تنها به افرادی که با همجنس‌گرایی دست و پنجه نرم می‌کنند، خدمت می‌کند، بلکه به والدین کودکان همجنس‌گرا و زنانی که با مردان همجنس‌گرا ازدواج کرده‌اند، خدمت می‌کند و اعضای هر یک از این گروه‌ها در آن حضور داشتند.

برخی از والدین با فرزندان خود در این مراسم شرکت کردند و برخی نه. من تقریباً 40٪ از افرادی را که در طول کنفرانس با آنها مواجه شدم، ناسازگار با جنسیت می دانستم، یعنی ارائه های جنسیتی آنها با استانداردهای دگرجنسگرایانه مردان و زنان مونث، از جمله رهبران سازمان، کریستین اسنرینگر و آلن چمبرز، مطابقت نداشت.

کریستین اسنرینگر و آلن چمبرز – اساساً دگرباش کریستین اسنیرینگر، یک زن جانت پرشال، مجری برنامه انجمن خانواده آمریکا "بی کلام: ساکت کردن مسیحیان" به نام "اثباتی زنده مبنی بر اینکه ژن همجنس گرا وجود ندارد" به عنوان یکی از اعضای کنفرانس در سراسر کنفرانس خدمت کرد.

سخنرانان را معرفی کرد، اطلاعیه‌هایی را اعلام کرد و در دسترس شرکت‌کنندگان در Women's Oasis، یک گروه پشتیبانی شبانه بود. من شیفته Sneeringer شده بودم. در مستند "بی کلام" او با تصاویر قبل و بعد از تغییر جنسیت خود نشان داده شده است.

عکس‌های قبلی او دختر و نوجوانی بامزه، شاد، با اعتماد به نفس و بوچ را نشان می‌دهد و عکس‌های بعدی او زنی با ظاهری بوچ را نشان می‌دهد که درگ زنانه پوشیده است. نظریه های Exgay استدلال می کنند که اجتماعی شدن ناقص جنسیتی، در میان سایر عوامل، باعث همجنسگرایی در زنان و مردان می شود.

آنها شرکت کنندگان را تشویق می کنند تا به عنوان بخشی از درمان در رفتارهای سنتی مردانه و زنانه شرکت کنند.10 ادبیات همجنس گرایان سابق فعالیت های "مردانه" ناهموار مانند ورزش و کمپینگ برای مردان را ترویج می کند.

برای مثال، دونالد عنوان کنفرانس محلی اخیر «عشق برنده شد» را به اشتراک گذاشت: «همجنس‌بازان سابق و ورزش: چرا تلاش کنید؟» او گفت: "ما 126 << "مستقیم رفتن" همه دور هم نشستیم و به این موضوع خندیدیم. چون هیچ کدام از ما جوک نبودیم، اما آنها قرار بود یک کنفرانس همجنس گرایان سابق برگزار کنند که چگونه ورزشکار درونی خود را پرورش دهید." برای زنان، جامعه‌پذیری مجدد زنانه شامل تمرکز بر ویژگی‌های بیرونی زنانگی است - نحوه آرایش کردن، لباس پوشیدن و راه رفتن با کفش‌های پاشنه‌دار.

هلن، که مدتی در دفتر کراس اوور نیز کار می‌کرد، از این مؤلفه درمان تبدیلی خوشش نمی‌آمد: من یک بوچ نیستم، اما زنانه هم نیستم. من حدس می‌زنم تا حدودی در وسط هستم. اما من آرایش نمی کنم. من هرگز ندارم. آن را دوست ندارد.

لباس نپوشید خوب، آنها می خواستند من لباس بپوشم یا حداقل کت و شلوار بپوشم، و در نهایت شروع کردند به تلاش برای آرایش کردن. یادم می‌آید یک بار برای خانم‌ها یک مهمانی خواب گرفته بودند، و ما داشتیم ناخن‌های همدیگر را آرایش می‌کردیم.

و قرار بود آرایش کنیم و من فکر کردم: "این بدترین چیز است، این خیلی احمقانه است." من در همه آنها شرکت نکردم زیرا فکر می کردم این احمقانه ترین چیز است. از این متنفرم. و اولین باری را به یاد می‌آورم که قبول کردم آرایش کنم و سر کار بروم. به دفتر کراس اوور رسیدم و احساس می کردم که یک دلقک بداخلاق هستم. و من فکر کردم، "آن توپ قرمز کوچک را به من بدهید تا روی بینی ام بگذارم و من آماده رفتن هستم." بنابراین آن را شستم و دیگر این کار را نکردم.

هر چقدر هم که به نظر من نامناسب به نظر می رسیدند، اسنرینگر با کمال میل چنین نشانگرهای زنانه ای از آرایش، مروارید و لباس را به کار گرفت و فردی با اعتماد به نفس، کاریزماتیک و خودخوار بود. او به شرکت کنندگان خوشامد گفت و به آنها برای ساختن آن تبریک گفت.

او، مانند برخی دیگر از سخنرانان، سعی کرد با شوخی در مورد ارائه جنسیت خود، حال و هوا را سبک کند: وقتی وارد دانشگاه شدم بسیار هیجان زده بودم، بالاخره موفق شدم. شروع کردم به پرسیدن اینکه کجا باید بروم.

من از یک رهگذر خواستم یک سالن خاص داشته باشد و او می گوید: "برای کنوانسیون دو و میدانی اینجایی؟" و من فکر کردم، "حالا حتی نمی توانم به شما بگویم برای چه اینجا هستم." و یک کنوانسیون Cheerleader در همان زمان در جریان است.

بیلی گراهام - کارل هنری

بنیادگرایان با نئوانجلیکال های دهه 1940 و 1950، به ویژه بیلی گراهام، کارل هنری، و آغاز مسیحیت امروز، به زندگی عمومی بازگشتند، نشریه ای که به عنوان "مجله اعتقادات انجیلی" نامگذاری شد.

که در اصل مخالف فعالیت سیاسی بود، متقاعد شد که آمریکا در حال از دست دادن مرکز اخلاقی خود است. او با دیگر رهبران محافظه کار مسیحی مانند دی. جیمز کندی، چارلز استنلی، تیموتی لا های و پل ویریچ پیوست تا اکثریت اخلاقی را تشکیل دهد - «یک سازمان سیاسی غیر حزبی برای ترویج اخلاق در زندگی عمومی و برای مبارزه با قوانینی که به قانونی شدن قانون کمک می کند.

در انتخابات ریاست جمهوری سال 1976، اکثریت اخلاقی از جیمی کارتر، یک باپتیست سرسخت جنوبی حمایت کرد، اما آنها به سرعت از انجیلییسم چپ و سیاست های مترقی کارتر ناامید شدند و در سال 1980 از رونالد ریگان حمایت کردند.

اکثریت اخلاقی عمل کرد. برای تقریباً 10 سال، با برتری سایر سازمان های سیاسی مسیحی از جمله ائتلاف مسیحی و تمرکز بر خانواده جیمز دابسون منحل شد. گروه‌های راست مسیحی که از طریق رادیو، تلویزیون و ارسال‌های انبوه به مخاطبان گسترده‌ای دست می‌یابند.

سرمایه‌های مالی و اجتماعی را با استفاده از سیاست ترس در برابر یک تهدید یا دشمن تصور می‌کنند.25 در دهه‌های 1970 و 80، تهدیدهای دوگانه اغلب برای بسیج بودجه ذکر می‌شدند. از کمونیسم و ​​سقط جنین بودند.

با فروریختن دیوار برلین در سال 1989، تسلط کمونیست ها به عنوان یک تهدید واقعی تلقی نشد و رهبران بنیادگرای مسیحی «ترس سرخ» را با مخالفت با همجنس گرایی جایگزین کردند.26 سقط جنین همچنان یک مسئله کلیدی محافظه کار مسیحی است.

در طول دهه 1990 و در طول هشت سال دولت منتخب سرسخت کلینتون، سازمان‌های مسیحی محافظه‌کار به جمع‌آوری بخار مالی و پخش برنامه‌های مذهبی و سیاسی خود ادامه دادند. آنها تا سال 2000 تا سال 2000 از کانون توجه رسانه های ملی دور ماندند. ، چهل و سومین رئیس جمهور ایالات متحده و یک مسیحی متولد شده است.

در دوران ریاست جمهوری بوش از 20 ژانویه 2001 تا 19 ژانویه 2009، برنامه ها و سیاست های مبتنی بر ایمان به خوبی تأمین می شد و همجنس گرایی، به ویژه ترس از ازدواج همجنس گرایان، به عنوان یک مشکل برای سیاستمداران در هر دو طرف راهرو ظاهر شد.

فصل انتخابات ریاست جمهوری 2004 دوره بسیار دشواری برای لزبین ها و مردان همجنس گرا در بسیاری از ایالت ها از جمله آرکانزاس، جورجیا، کنتاکی، لوئیزیانا، میشیگان، می سی سی پی، میسوری، داکوتای شمالی، اوهایو، اوکلاهاما، اورگان و یوتا بود که همگی دربرگیرنده و تصویب شدند.

طرح های رای گیری ازدواج همجنس گرایان در آن سال. با اصلاحیه ضد ازدواج همجنس گرایان در برگه رای ما در کنتاکی، لفاظی های همجنسگرا هراسی در روزنامه ها، برنامه های تلویزیونی، تبلیغات سیاسی و نامه های پستی که به خانه ما می رسید افزایش یافت.

زبان هولناک و موسیقی شوم هشدار می دهد که "ارزش های خانوادگی" مورد حمله فعالان همجنس گرا قرار دارد که مصمم به نابودی ازدواج به عنوان یک نهاد اجتماعی هستند. ازدواج همجنس گرایان با ازدواج با سگ، اسب، پسر عمو یا فرزند مقایسه می شد.

لزبین‌ها و مردان همجنس‌گرا به‌عنوان افراد منحرف، آلوده‌کننده و همجنس‌گرایی به معنای واقعی کلمه چیزی ساخته شده‌اند که می‌توان از طریق تماس با همجنس‌گرایان به آن پی برد.28 کمربند کتاب مقدس مسیحیت مسیحی محافظه‌کار، پروتستان محافظه‌کار، بنیادگرا، انجیلی: هیچ یک از این نام‌گذاری‌ها به‌خوبی آب و هوای کمربند کتاب مقدس را نشان نمی‌دهد. همجنس گرایان که در مصاحبه های ضبط شده توصیف شده اند.

در حالی که ممکن است تنوع زیادی در هنجارهای کلیسا در سراسر کمربند کتاب مقدس وجود داشته باشد - برخی از رقصیدن منع می کنند، برخی از زنان انتظار دارند که در نیمکت عقب بنشینند، دامن بپوشند و هرگز موهای خود را کوتاه نکنند، برخی از گروه های موسیقی زنده استفاده می کنند.

برخی از اعضا انتظار دارند که از خانه به خانه راه بروند. نجات ارواح برای مسیح - اکثر فرقه های مسیحی در کمربند کتاب مقدس، از باپتیست تا متدیست، تقدس، کاتولیک، شاهد یهوه، مورمون و غیر مذهبی، در ساخت همجنس گرایی به عنوان گناهکار یکسان هستند.

و این محکومیت رفتار همجنس گرا است که برای همجنس گرایان کمربند کتاب مقدس برجسته تر است. از آنجایی که اکثریت قریب به اتفاق مکان‌هایی که ممکن است در کمربند کتاب مقدس پرستش شود، همجنس‌گرا هراسی هستند، نزدیک به 100٪ از مصاحبه‌کنندگان زمان زیادی را یاد گرفتند که جذابیت‌های همجنس‌گرا بد، گناه‌آلود و منزجرکننده هستند.

بنابراین، از دیدگاه همجنس‌بازان و مردان همجنس‌گرا از منطقه، اصطلاحی که به بهترین شکل حضور گسترده و گسترده همجنس‌گرا هراسی را در نهادهای مسیحی نشان می‌دهد «مسیحیت کمربند کتاب مقدس» است. 

<< مقدمه علاوه بر این، مسیحیت کمربند کتاب مقدس محدود به نهادهای مذهبی و عبادت یکشنبه نیست. این برند خاص از مسیحیت در محیط های متعددی که ساکنان در آن کار می کنند، معاشرت می کنند و عبادت می کنند نفوذ می کند.

بنیادگرا

اصطلاحات «بنیادگرا»، «انجیلی»، «حق دینی» و «حق مسیحی» همگی مسیحیان و اشکال مسیحیت را توصیف می‌کنند که گاهی به شیوه‌های گیج‌کننده، بد تعریف و همپوشانی استفاده می‌شوند. این واقعیت قابل تکرار است که نه همه مسیحیان و نه همه فرقه های مسیحی همجنس گرایی را محکوم نمی کنند.

برخی فرقه ها، برای مثال کلیسای اسقفی، گام های بزرگی در به رسمیت شناختن همجنس گرایان با دگرجنس گرایان برداشته اند: همه به عنوان فرزندان خدا. حتی در میان مسیحیان انجیلی، دیدگاه‌های گوناگونی درباره همجنس‌گرایی وجود دارد. کلمه "انجیلی" از کلمه یونانی به معنای انجیل یا بشارت گرفته شده است.

اعتقادات اساسی انجیلی شامل (1) شناخت اعتبار کتاب مقدس است. (2) نجات از طریق تولد دوباره در مسیح، و (3) گسترش کلام مسیح. 14 نکته مهم این است که انجیلیان خودشناس ممکن است از نظر سیاسی محافظه کار یا لیبرال باشند.

اگرچه اکثریت انجیلی ها به سمت راست سیاسی گرایش دارند، تنها با یک مقدار قابل توجه. برای مثال، رندال بالمر، پادشاهی تو بیا، مرثیه انجیلی با این شرح آغاز می‌شود: «من به عنوان یک عاشق ژولیده می‌نویسم. ایمان انجیلی که من را در کودکی پرورش داده و در بزرگسالی از من حمایت می کند.

توسط متعصبان راستی که انجیل عیسی مسیح را تحریف کرده اند، ربوده شده است. در نتیجه، در حالی که اکثر اصولگرایان خود را انجیلی می دانند، همه انجیلی ها به عنوان بنیادگرا معرفی نمی شوند.

جری فالول یک بنیادگرا را به‌عنوان «فقط یک انجیلی که از چیزی دیوانه است» توصیف می‌کند. به‌علاوه، در ادبیات علمی در مورد دین، تفاوت‌های کلیدی میان فرقه‌های پروتستان محافظه‌کار وجود دارد که خطاکاری کتاب مقدس را موعظه می‌کنند.18 برای مثال، در حالی که باپتیست‌ها و پنطیکاستی‌ها هر دو هستند.

باپتیست ها معتقدند که همه اسرار خدا را می توان در کتاب مقدس یافت. نانسی تاتوم آمرمن، محقق جامعه‌شناسی دین، در کتاب خود معتقدان به کتاب مقدس: بنیادگرایان در دنیای مدرن، خاطرنشان می‌کند که نظام اعتقادی بنیادگرا با این درک آغاز می‌شود که «به سادگی هیچ حقیقتی برای انسان وجود ندارد که بتواند کشف کند که قبلاً در در مقابل، فرقه های پنطیکاستی کاریزماتیک هستند.

این بدان معناست که اعضا بر این باورند که هنوز پیشگویی های الهی وجود دارد که متدین ممکن است آنها را کشف کنند. در طول خدمات پنطیکاستی، اعضای محله ممکن است مملو از روح شوند، شفاها را انجام دهند و به زبان ها صحبت کنند.

برادر دیمین، که 44 ساله، بومی آمریکا، اهل کنتاکی مرکزی، و یک برادر مذهبی در کلیسای ارتدوکس آمریکا است، در یک کلیسای پنطیکاستی بزرگ شد و در طول مصاحبه ما آن را توضیح داد: مادر من پنطیکاستی بود. نزدیکترین دین به مسیحیت پنطیکاستی، وودو است.

وودو و پنطیکاستی از این نظر بسیار شبیه هستند که مستاجران اصلی، به عنوان مثال، وودو تحت مالکیت روح پایین تر هستند، و در پنطیکاستیالیسم این همان چیزی است. هسته اصلی دین مالکیت است. آنها به دو نوع تصرف اعتقاد دارند: تسخیر شیطانی و تصرف مقدس روح القدس.

و همه چیز حول آن متمرکز است. پنطیکاستال ها شیفته تسخیر شیطانی هستند. من در آن بزرگ شدم. بچه‌ها، مثل بزرگ شدن در جن‌گیر است، زیرا مردم دائماً در مورد تسخیر شیطان و تسخیر مقدس صحبت می‌کنند و به زبان‌ها صحبت می‌کنند.

اگر به مراسم پنطیکاستی بروید، مردم توسط روح‌القدس تسخیر می‌شوند و شروع به صحبت کردن به زبان‌ها می‌کنند، دور تا دور می‌رقصند، بدن‌هایشان را می‌چرخانند زیرا تسخیر شده‌اند. بنابراین، اصطلاح «بنیادگرا» به دقیق‌ترین شکل گروه کوچکی از فرقه‌های پروتستان محافظه‌کار مانند باپتیست‌ها را توصیف می‌کند.

20 بنیادگرایی به‌عنوان یک جناح ستیزه‌جوی انجیلی‌گرایی مسیحی استاد گلوگاهی ظهور کرد، که از طریق جنگ‌های صلیبی، مأموریت‌ها و احیا، در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن نوزدهم، قدرت و نفوذ فرهنگی به دست آورد.

قرن بیستم، 12 << مقدمه افزایش محبوبیت تا اواسط دهه 1920 و آزمایش Scopes در مورد آموزش تکامل در مدارس دولتی. اگرچه ویلیام جنینگز برایان، وکیل دادگستری دادگاه اسکوپز، در پرونده خود علیه معلم زیست شناسی جان اسکوپز پیروز شد.

اما این تصمیم بعداً به دلیل مسائل فنی و پوشش رسانه ای دادگاه، به ویژه داستان های طنز روزنامه نگار H. L. Mencken در مورد "تپه عقب مانده- لغو شد. بنيادگرايان و بنيادگرايان را كهنه، محدود كننده و ضد مدرن مي‌پندارند.

پس از اين تمسخر عمومي، بنيادگرايي «نه آن‌قدر خواب‌آلود كه براي جامعه بزرگ‌تر نامرئي نشد،» را مي‌پذيرند. تا اواسط دهه 1970، به سمت «خرده فرهنگ جماعات، فرقه‌ها، اردوگاه‌های کتاب مقدس، مؤسسات کتاب مقدس، دانشکده‌ها، حوزه‌های علمیه، انجمن‌های مبلغان و مؤسسات انتشاراتی» عقب‌نشینی کرد.

اهل کنتاکی شرقی

مانند ران، کریس و دینا، همجنس‌بازان کمربند کتاب مقدس که برای این کتاب مصاحبه کردند، داستان‌های دردناک زیادی از طرد شدن و سوءاستفاده از نزدیک‌ترین افراد به آنها را فاش کردند.

پتی که 40 ساله سفیدپوست و اهل کنتاکی شرقی است، توضیح داد که او به عنوان یک دختر جوان «بوچ» برای شنا در استخر عمه‌اش دعوت نشده بود، اما پسر عمو و برادرش دعوت شده بودند.

تصور کنید یک روز گرم تابستانی، درخشش آبی وسوسه انگیز استخر، صدای بچه های دیگر، حتی خواهر و برادر خودتان، آب پاشیدن و خندیدن، و شما اجازه ندارید شنا کنید، زیرا چیزی در شما وجود دارد که بزرگترها فکر می کنند بیمار و آلوده کننده است.

این مثال تصاویری از نوع جداسازی جیم کرو در جنوب را به تصویر می کشد که آمریکایی های آفریقایی تبار قبل از جنبش حقوق مدنی آن را تحمل کردند. 8 << مقدمه در واقع بین ظلمی که رنگین پوستان در ایالات متحده تجربه کرده اند و همچنان تجربه می کنند و شیوه هایی که همجنس گرا هراسی در زندگی همجنس گرایان به نمایش می گذارد، شباهت هایی وجود دارد.

اما تفاوت هایی نیز وجود دارد. یکی این است که افراد رنگین پوست به ندرت توسط خانواده های خود طرد می شوند، زیرا آنها عضو یک گروه نژادی اقلیت هستند.8 در فصل های بعدی، به بررسی این موضوع می پردازم که چگونه اعمال گسترده، ممنوعیت، طرد و سوء استفاده سازمانی بر کودکان، نوجوانان همجنسگرا تأثیر می گذارد.

و بزرگسالان در خانواده و جوامع خود در کمربند کتاب مقدس. با دریافت سرنخی که از رویارویی من با جیم متزلزل شد، آنچه را که «حادثه زشت» نامیدم را با دوستان و خانواده‌ام به اشتراک گذاشتم و پاسخ‌های گیج‌کننده‌ای دریافت کردم.

رایج‌ترین واکنشی که دوستان همجنس‌گرای من از کنتاکی داشتند، مودبانه و دانستن این جمله بود: «دح، این همه مدت کجا بودی؟» این پاسخ من را متحیر کرد. آن چیزی که من احساس می کردم سطح مناسبی از خشم از طرف من بود نداشت.

شروع کردم به درک این موضوع که اگرچه برای من هولناک بود که به صورتم توهین‌های مذهبی انجام شود، اما این نوع رفتار برای آنها جدید یا تکان‌دهنده نبود. در واقع، یکی از یافته‌های مهم این مطالعه این است که بزرگ شدن در کمربند کتاب مقدس انتظارات فرد از مسیحیان و مسیحیت را شکل می‌دهد.

در مقابل، اعضای خانواده من که در ماساچوست و کالیفرنیا زندگی می کنند، و دوستان همجنس گرا من در مناطق ساحلی شهری بیش از حد واکنش نشان دادند. آنها جنوبی ها را به عنوان هیکل های عقب مانده مورد انتقاد قرار دادند و از ما خواستند که فورا حرکت کنیم.

دوستان همجنس گرا از شهر نیویورک با شنیدن این حادثه زشت از وحشت به خود لرزیدند و اعلام کردند که نمی توانند از مکان ترسناکی مانند توماس ویل، کنتاکی دیدن کنند، زیرا می ترسند فقط به خاطر قدم زدن در خیابان ما مورد حمله قرار گیرند. هیچ یک از این پاسخ ها مرا راضی نکرد.

اما آنها حباب خود جذبی فمینیستی مترقی سیاسی من را ترکاندند. من نمی‌توانستم فقط بلند شوم و حرکت کنم - مشاغل هیئت علمی به راحتی به دست نمی‌آیند. همچنین، من بیشتر کنتاکیایی را که ملاقات کردم و می شناختم دوست داشتم. آنها بامزه، سر به زیر و باهوش هستند و قطعاً یک کلیشه سرخپوست نیستند.

من نمی خواستم یک حصار 12 فوتی برای حفظ حریم خصوصی ایجاد کنم تا همسایه های باغبانی را از خود دور نگه دارم. با این حال، من فکر نمی‌کنم سخنان نفرت‌انگیز مذهبی چیزی باشد که هر کسی باید به آن عادت کند.

اگر تا زمانی که همجنسگرا هراسی وارد حیاط خلوتم نشد و مرا آزرده و ترساند، توجه استاد گلوگاهی زیادی به همجنسگراهراسی نکرده بودم، این واقعه در سال 2003، همراه با عناوین روزانه همجنسگرا هراسی در فصل سیاسی 2004، انگیزه من برای مصاحبه با همجنسگرایان بزرگ شده در خانه های مسیحی شد.

بینش هایی را که آنها باید در مورد زندگی خود در کمربند کتاب مقدس به اشتراک بگذارند، کشف کنید. مقدمه >> 9 موضوع جغرافیا کمربند کتاب مقدس چیست؟ عبارت "کمربند کتاب مقدس" اولین بار توسط روزنامه نگار H. L. Mencken در زمان محاکمه معروف "Monkey Trial" که به عنوان محاکمه Scopes نیز شناخته می شود، ابداع شد.

یک پرونده حقوقی که سهم دولت را در آموزش نظریه تکامل داروین در ملاء عام مورد آزمایش قرار داد. کلاس های علوم مدرسه در سال 1925 در دیتون، تنسی. کمربند کتاب مقدس منطقه ای متنوع است که از شهرهای بزرگ، شهرهای کوچک و مناطق روستایی تشکیل شده است.

گروه‌های نژادی و قومی مختلفی در این منطقه و همچنین طیفی از فرقه‌های مذهبی ساکن هستند. برای مثال، یک بازدیدکننده کلیساهای کاتولیک رومی و کنیسه های یهودی را در کنتاکی پیدا می کند. درصد افرادی که خود را کاتولیک در کنتاکی می دانند 15 درصد است؛ 9 درصد افرادی که در کنتاکی خود را یهودی می دانند 3.3 درصد است.

اتیلن دیامین سدیم

اتیلن دیامین سدیم

ادامه مطلب
کلرید استرتریمونیوم

کلرید استرتریمونیوم

ادامه مطلب
چگونه می توانی بگویی

چگونه می توانی بگویی

ادامه مطلب
مبادلات ارتباطی

مبادلات ارتباطی

ادامه مطلب
همسرم می خواست در اطراف بخوابد

همسرم می خواست در اطراف بخوابد

ادامه مطلب
من و شریک زندگی خود

من و شریک زندگی خود

ادامه مطلب
من به دانشگاه به عنوان محقق مهمان

من به دانشگاه به عنوان محقق مهمان

ادامه مطلب
او به تازگی ایمیلی دریافت کرده بود

او به تازگی ایمیلی دریافت کرده بود

ادامه مطلب
کودکی که در معرض الف قرار نمی گیرد

کودکی که در معرض الف قرار نمی گیرد

ادامه مطلب
برای غربالگری امنیتی

برای غربالگری امنیتی

ادامه مطلب
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد