منطقه دالاس فورث
ساختار کنفرانس Exodus به گونه ای بود که نیازهای خاص شرکت کنندگان در مسیرهای مختلف بررسی می شد. جلسات عمومی افتتاحیه (9 تا 10:30 صبح) و پایانی (7 تا 9:30 بعد از ظهر) با حضور سخنران مشهوری مانند رابرت گانیون، بدون هیچ رویداد متناقضی دیگر در سالن برگزار شد.
در این بین کارگاههای صبح و بعد از ظهر برای اعضای گروههای خاص ارائه میشد. پیشنهادات کارگاهی عمومی و همچنین مواردی برای زنان، مردان، والدین، رهبران و زوج ها وجود داشت. هیچ کس مانع از شرکت مرد در کارگاهی که برای زنان ایجاد شده بود، یا زن را از شرکت در کارگاهی برای مردان منع نکرد، اما شرکت کنندگان در کارگاه هایی که من در آن حضور داشتم، از نظر جنسیت تفکیک شدند.
تعداد مردان در کنفرانس Exodus با دو نفر و اغلب سه به یک در هر کارگاه و جلسه عمومی که من در آن شرکت کردم به جز کارگاه لزبین ها بیشتر بودند. دی معتقد است این به این دلیل است که گروههای همجنسگرای سابق به مسیحیان محافظهکاری خدمت میکنند که اجتماعی شدهاند تا زنان را «کمتر از مردان» ببینند.
او ادامه داد: «آنها واقعاً اهمیتی نمیدهند که زنها تغییر کنند، و آنطور که دنبال مردان هستند، به دنبال زنان نیستند.» من تقریباً 40 نفر را در کارگاه لزبین ها شمردم که دو نفر از آنها مرد بودند. 25 D'Ann Davis، یکی از کارکنان وزارتخانه های امید زنده در منطقه دالاس-فورث کارگاه "درک لزبینیسم" را رهبری کرد.
D’Ann یک زن سفیدپوست جذاب و سالم که به نظر می رسید در اوایل سی سالگی خود باشد، برگه ای با عنوان "درک توسعه جنسیتی" به شرکت کنندگان داد. مقیاس کینزی که گرایش جنسی را در یک پیوستار از 0 تا 6 نشان میدهد، با 0 که دگرجنسگرا و 6 همجنسگرا است، با جسارت از عنوان جزوه پیروی میکند.
<< «مستقیم رفتن» داآن را با گفتن واضح این نکته آغاز کرد که لزبینیسم پیچیده تر از همجنس گرایی مردان همجنس گرا است. او توضیح داد که این به این دلیل است که مردان از خاک ساخته شده اند، اما زنان از یک انسان (یک مرجع کتاب مقدس از پیدایش). بر این اساس، زنان به شکل های بیشتری نسبت به مردان ظاهر می شوند. زنان پرورش دهنده، پاسخگو، حساس، آسیب پذیر و حساس هستند. تمایلات جنسی ما روان تر است. زنان احساساتی هستند و دوست دارند از نظر عاطفی ارتباط برقرار کنند.
و در تمام این پیوند عاطفی و پیوند، گاهی اوقات زنان عاطفه افلاطونی را با عاطفه جنسی اشتباه می گیرند. این امر مخصوصاً اگر پدران ما دور از هم باشند یا بدرفتار باشند، صادق است. D’Ann توضیح داد که خداوند به مردان قدرت و اختیاری داده است که به زنان داده نشده است. داآن گفت: «آدام در نهایت نام حیوانات را گذاشت، بنابراین کلمات مردان معنای خاصی دارند. دختران با کلماتی که پدرانشان به آنها می گویند زندگی می کنند. باباها باید به دخترها بگویند که زیبا هستند.
زیرا زنان ذاتی میل به شنیدن این حرف ها دارند. او نتیجه گرفت که نیروی محرکه زنان برای «تأیید، توجه و محبت» است. از نظر روانشناختی، Exodus میفهمد و به دنبال درمان همجنسگرایی با درمان ترمیمی یا تبدیلی است. درمان ترمیمی از یک مدل روانکاوانه استفاده می کند که جذابیت همجنس گرا را به عنوان پیامد رشد جنسیتی متوقف شده در دوران کودکی توضیح می دهد. به طور خاص، یک کودک در شناسایی کافی با والدین همجنس خود شکست می خورد.
با استفاده از این مدل ترمیمی روانشناختی دوران کودکی و نوجوانی و ارجاع مختصر به نظریه دلبستگی، D'Ann توضیح داد که همه افراد در محدوده سنی 0-3 به مادر خود نیاز دارند.27 کسانی که در این مرحله از والدین با کیفیتی برخوردار نیستند، از شکستگی مادر خود رنج می برند.
او ادامه داد که معمولاً لزبینها بین سنین 4 تا 10 سالگی که کودک «عادی» با یک همجنس همجنس پیوند برقرار میکند، خط صافی دارند. در مورد دخترها، زمانی است که یکی بهترین دوست دختر دارد و فکر میکند پسرها «خوشگل» هستند. دختری که در این سن به یک رابطه قوی همجنس دست نمی یابد در مورد آن کنجکاو خواهد شد.
این رازی خواهد بود که او می خواهد از طریق روابط عاشقانه با زنان دیگر آن را حل کند. دآن توضیح داد: «خدا ما را آفرید تا در مورد چیزهایی که نمیدانیم کنجکاو باشیم و به سمت افرادی که مرموز هستند جذب شویم» و یک لزبین به سادگی تلاش میکند تا نیازهای مشروع را از راههای نامشروع برآورده کند.
D’Ann به دو مدل خانواده ترمیمی - کلاسیک و معاصر - اشاره کرد تا توضیح دهد که چرا دختر جوان در محدوده سنی 4 تا 10 سال با همجنس خود ارتباط برقرار نمی کند. در مدل کلاسیک، یک دختر، مانند کریستین اسنرینگر برای مثال، با پدری بدسرپرست و مادری منفعل بزرگ میشود که از او جدا میشود. او زنانگی مادرش را با ضعف مرتبط میداند و با قدرتی که در مردانگی سمی پدرش به نمایش گذاشته میشود، شناسایی میکند تا قربانی نشود. این پدران بدسرپرست با این رفتار خود شکستگی خود را حل می کنند.
داآن اذعان کرد: «اما روزگار تغییر کرده است.» چندی پیش، بیشتر لزبین ها در این مدل کلاسیک قرار می گرفتند. با تغییر جنسیت "مستقیم" >> 135 نقش، یک مدل جدید از ریشه های لزبینیسم - مادر زورگو و پدر منفعل - ممکن است دختر جوان را از شناسایی جنسی مناسب باز دارد. علاوه بر این، خانههای مطلقه و تکوالدی نمیتوانند روابط مناسب والدین و فرزندی را فراهم کنند.